نام گنج ششم است از جملۀ هشت گنج خسروپرویز. (برهان) (آنندراج). ورجوع به شعوری ج 2 ص 292 و ایران در زمان ساسانیان کریستن سن ترجمه رشیدیاسمی چ 2 ص 486 شود: دگر گنج کز درّ خوشاب بود که بالاش یک تیر پرتاب بود که خضرا نهادند نامش ردان همان نامور کاردان بخردان. فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 9 ص 2892). دگر گنج خضرا و گنج عروس کجا داشتیم از پی روز بوس. فردوسی
نام گنج ششم است از جملۀ هشت گنج خسروپرویز. (برهان) (آنندراج). ورجوع به شعوری ج 2 ص 292 و ایران در زمان ساسانیان کریستن سن ترجمه رشیدیاسمی چ 2 ص 486 شود: دگر گنج کز دُرّ خوشاب بود که بالاش یک تیر پرتاب بود که خضرا نهادند نامش ردان همان نامور کاردان بخردان. فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 9 ص 2892). دگر گنج خضرا و گنج عروس کجا داشتیم از پی روز بوس. فردوسی
دهی است از دهستان مرکزی بخش خوسف شهرستان بیرجند که در 12هزارگزی جنوب خاور خوسف واقع شده است. هوای آن گرم و سکنه اش 8 تن است. آب آن از قنات تأمین می شود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان مرکزی بخش خوسف شهرستان بیرجند که در 12هزارگزی جنوب خاور خوسف واقع شده است. هوای آن گرم و سکنه اش 8 تن است. آب آن از قنات تأمین می شود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
نام گنج هشتم خسروپرویز است و آن به گنج گاو شهرت دارد و این گنجی است که خسرو به رهنمونی دهقانی یافت و آن گنج صد آفتابه پر از زر و جواهر بوده از جمله دفاین ذوالقرنین، و این گنج را گنج شادآورد هم می گویند. (برهان). رجوع به فرهنگ شعوری ج 2 ص 296 شود
نام گنج هشتم خسروپرویز است و آن به گنج گاو شهرت دارد و این گنجی است که خسرو به رهنمونی دهقانی یافت و آن گنج صد آفتابه پر از زر و جواهر بوده از جمله دفاین ذوالقرنین، و این گنج را گنج شادآورد هم می گویند. (برهان). رجوع به فرهنگ شعوری ج 2 ص 296 شود
از عالم رودبار و دریابار. (آنندراج) (بهار عجم). جائی که گنج بسیار باشد: بیارم نشانش بر تخت یار وز آن پس گشایم درگنج بار. فردوسی (از بهار عجم و آنندراج)
از عالم رودبار و دریابار. (آنندراج) (بهار عجم). جائی که گنج بسیار باشد: بیارم نشانش بر تخت یار وز آن پس گشایم درگنج بار. فردوسی (از بهار عجم و آنندراج)
دهی است از دهستان ایل تیمور بخش حومه شهرستان مهاباد که در 27500 هزارگزی جنوب مهاباد به سردشت واقع شده است. هوای آن معتدل مالاریایی و سکنه اش 122 تن است. آب آن از رود خانه مهاباد تأمین می شود. محصول آن غلات، توتون، حبوب و شغل اهالی زراعت، گله داری و صنایعدستی آنان جاجیم بافی. راه آن شوسه است و تابستان میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان ایل تیمور بخش حومه شهرستان مهاباد که در 27500 هزارگزی جنوب مهاباد به سردشت واقع شده است. هوای آن معتدل مالاریایی و سکنه اش 122 تن است. آب آن از رود خانه مهاباد تأمین می شود. محصول آن غلات، توتون، حبوب و شغل اهالی زراعت، گله داری و صنایعدستی آنان جاجیم بافی. راه آن شوسه است و تابستان میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
نام نوایی و صوتی است از موسیقی. (برهان) (آنندراج) (جهانگیری) (شعوری ج 2 ص 297). این بیت را از منوچهری دامغانی شاهد آورده اند: دو گوشت همیشه سوی گنجدار دو چشمت همیشه سوی اهوران. ’فرهنگ نظام’ ولی این بیت در دیوان چ کازیمیرسکی (ص 100) و چ دبیرسیاقی (ص 62) بدین صورت آمده و اصح است: دو گوشت همیشه سوی گنج گاو دو چشمت همیشه سوی احوران. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
نام نوایی و صوتی است از موسیقی. (برهان) (آنندراج) (جهانگیری) (شعوری ج 2 ص 297). این بیت را از منوچهری دامغانی شاهد آورده اند: دو گوشت همیشه سوی گنجدار دو چشمت همیشه سوی اهوران. ’فرهنگ نظام’ ولی این بیت در دیوان چ کازیمیرسکی (ص 100) و چ دبیرسیاقی (ص 62) بدین صورت آمده و اصح است: دو گوشت همیشه سوی گنج گاو دو چشمت همیشه سوی احوران. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
خزینه دار. (شعوری ج 2 ص 2972). خزانه دار. (ناظم الاطباء) ، صاحب گنج. متمول. غنی: همه کدخدایند مزدور کیست همه گنج دارند گنجور کیست ؟ فردوسی. سر گنجداران پر از بیم گشت ستمکاره را دل به دو نیم گشت. فردوسی. گنجداران فزون ز حد شمار گنج بر گنج ساختند نثار. نظامی
خزینه دار. (شعوری ج 2 ص 2972). خزانه دار. (ناظم الاطباء) ، صاحب گنج. متمول. غنی: همه کدخدایند مزدور کیست همه گنج دارند گنجور کیست ؟ فردوسی. سر گنجداران پر از بیم گشت ستمکاره را دل به دو نیم گشت. فردوسی. گنجداران فزون ز حد شمار گنج بر گنج ساختند نثار. نظامی